English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (3232 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
one word sentence U جمله تک واژهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to pause upon a word U روی واژهای ایست کردن درادای واژهای معطل شدن
topic sentence U جمله سرسطر جمله عنوان
lexical U واژهای
halophrastic language U زبان تک واژهای
to p an element to a word U جزئی از سر واژهای دراوردن
pseudochromesth U رنگ بینی کاذب واژهای
to insert a letter in a word U حرفی را در میان واژهای جادادن
keyword macro U درشت دستور کلید واژهای
loan word U واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
nonce word U واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
an inseparable prefix U سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
parasyntheton U واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
soever U واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
oxytone U واژهای که این نشان روی هجای واپسین ان واقع شود
sentence U جمله
mongst U از جمله
outrightly U جمله
outright U جمله
termed U جمله
terming U جمله
including <prep.> U از جمله
inclusive of <prep.> U از جمله
sentences U جمله
sentencing U جمله
comprising <prep.> U از جمله
sentence U جمله
term U جمله
among the rest U از ان جمله
amongst U از جمله
definiens U جمله تعریفی
error term U جمله خطا
executable statement U جمله اجرایی
final term U جمله نهایی
loose sentence U جمله بیربط
residual term U جمله پسماند
residual term U جمله باقیمانده
sentence fragment U جمله جزء
term U جمله [ریاضی]
verbiage [American English] U جمله بندی
diction U جمله بندی
statement label U برچسب جمله
stochastic term U جمله تصادفی
wordage U جمله بندی
sentence adverb قید جمله ای
choice of words U جمله بندی
word choice U جمله بندی
wording U جمله بندی
mathematical term U جمله [ریاضی]
declaration statement U جمله تعریفی
middling U جمله مشترک
totalled U جمله سرجمع
totalling U جمله سرجمع
totals U جمله سرجمع
parenthesis U جمله معترضه
total U جمله سرجمع
double talk U جمله دو پهلو
provisos U جمله شرطی
clause U جزئی از جمله
term U جمله عبارت
term U جمله طیفی
termed U جمله عبارت
termed U جمله طیفی
terming U جمله عبارت
terming U جمله طیفی
clauses U جزئی از جمله
totaling U جمله سرجمع
period U جمله کامل
an involed sentence U جمله پیچدار
assignment statement U جمله جایگزینی
compound statement U جمله مرکب
periods U جمله کامل
control statement U جمله کنترلی
totaled U جمله سرجمع
proviso U جمله شرطی
parses U جمله راتجزیه کردن
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
parsed U جمله راتجزیه کردن
parse U جمله راتجزیه کردن
monomial U دارای فقط یک جمله
full point U نقطه پایان جمله
reporter U جمله ساز نویسنده ناصادق
period U نقطه پایان جمله
impresa U نشانه جمله شعاری
term symbol U نشانه جمله طیفی
periods U نقطه پایان جمله
colloquialism U جمله مرسوم درگفتگو
nonexecutable statement U جمله غیر اجرایی
colloquialisms U جمله مرسوم درگفتگو
job control statement U جمله کنترل برنامه
job control statement U جمله کنترل کار
punch-lines U جمله اساسی واصلی
sentence completion test U ازمون تکمیل جمله
punch line U جمله اساسی واصلی
punch-line U جمله اساسی واصلی
the difference between the consecutive terms U اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
armless <adj.> U بی بازو [در آخر جمله می آید]
sawed U لغت یا جمله ضرب المثل
phraseologist U جمله ساز نویسنده ناصادق
saws U لغت یا جمله ضرب المثل
sign of aggregation U علائم مخصوص جمله جبری
saw U لغت یا جمله ضرب المثل
restrictive U جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
predicatively U بطور غیرمستقیم در خبر جمله
sawing U لغت یا جمله ضرب المثل
The sentence doesnt convey the meaning. U این جمله معنی رانمی رساند
How can I make such pilot U چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
word order U ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
parses U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
vinculum U خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
parsed U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parse U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
cat-and-dog <adj.> <idiom> U پر جنگ و جدال [در آخر جمله می آید]
to pad a sentence U جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
tag line U جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
insert U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
half long U حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
inserts U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
geometric mean U فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
other than [usually used in negative sentences] <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
approachable [accessible to most people] U همخو [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
approachable [accessible to most people] U هم مشرب [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
approachable [accessible to most people] U کمک کننده [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
augmentation U افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
do U این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
cabling U نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
prepositional phrase U بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
one for one U مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
recursive equations U معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
wording U جمله بندی کلمه بندی
rose motif U نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
Recent search history Forum search
2New Format
1postside
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com